در مورد (لا) بین مفسرین و ادیبان اختلاف است. برخی گفتهاند: (لا) صله است و معنایش (سوگند میخورم) است.[3] برخی دیگر گفتهاند: (لا) زائده است و مفید تأکید است، و این قول معروف و مشهور است. برخی احتمال دادهاند از نوع (لا)ی نافیه باشد.[4] به هر حال تمامی مفسرین، اتفاق نظر دارند بر این که، این سوگند، به (بلد حرام) است. و آن بلد حرام، مکه معظمه میباشد.[5] و آیهی بعدی هم آن را تأیید میکند. معنای آن این است که: (هر چند قسم لازم ندارد ولی) سوگند میخورم به این شهر، شهری که تو در آن اقامت داری. این تعبیر توجه میدهد به این که، مکه به خاطر اقامت آن جناب در آن و تولدش در آن شرافت یافته است.[6] خداوند سرّ سوگند به (بلد مکه) را، استقرار رسول اکرم صلی الله علیه و آله در آن اعلام داشته، و چنین فرموده است:[7] (اقسم بهذا البلد و انت حلٌّ بهذا البلد) ترجمه و تفسیر کوتاهی از آیهی سوم از سورهی تین: (و هذا البلد الامین) یعنی(قسم به این شهر اَمْن (مکه)) پس به طور مسلم، این آیه اشاره به سرزمین مکه دارد، سرزمینی که حتی در عصر جاهلیت به عنوان (منطقهی امن) و حرم خدا شمرده شده، و کسی در آن جا حق تعرّض به دیگری را نداشت، حتی مجرمان و قاتلان وقتی به آن سرزمین میرسیدند، در امنیت بودند. این سرزمین در اسلام اهمیت فوقالعادهای دارد، حیوانات، درختان، انسانها و ... در آن از امنیت خاصی برخوردار خواهند بود.[8] پس (هذا البلد الامین) همان مکه مشرفه است. بلد امینش خواند، چون امنیت یکی از خواصی است که برای حرم تشریع شده است، و هیچ جای دیگر دنیا چنین حکمی برایش تشریع نشده است، و این حرم سرزمینی است که خانهی کعبه در آن واقع شده و خدای تعالی دربارهی آن فرمود: (بلد امن). در چندین آیهی دیگر نیز از شهر مکه به عنوان (بلد امن) یاد کرده است.[9] میفرماید: ( (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، خانهی کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم.[10]) در جای دیگر میفرماید: ( (به یاد آورید) زمانی که ابراهیم علیه السلام گفت: پروردگارا! این شهر (مکه) را شهر امنی قرار ده؛ و من و فرزندانم را از پرستش بتها نگاه دار.)[11] کعبه محلی است که همهی خداپرستان به سوی آن روی میآورند. کعبه محل بازگشت و میعادگاه همهی مردم است،میعادگاهی اَمن و مقدّس، زیرا ابراهیم علیه السلام از خداوند خواست که شهر مکه را محل امن قرار دهد:[12] (ربّ اجعل هذا بلداً امناً)[13] این بود تفسیر کوتاهی پیرامون دو آیهی مورد بحث. اما جمعبندی و جواب: قول معروف و مشهور ادیبان و مفسرین، در مورد (لا) در آیهی (لا اُقسِمُ بهذا البلد)، این است که: (لا) به معنای زائده است و فایدهی آن تأکید کلام است.[14] لذا معنای آیه چنین است:(قسم به این شهر مقدس (مکه)) معنای آیهی دیگر یعنی: (و هذا البلد الامین) هم میشود: (قسم به این شهر (مکه).) از طرفی هم، همهی مفسرین به اتفاق (هذا البلد) را (مکهی معظمه) معنا کردهاند. بنابراین معنای هر دو آیه، کاملاً همسو و همگام است، و هیچ گونه ناسازگاری در دو آیه به چشم نمیخورد، و به ذهن نمیآید. تازه اگر به گفتهی برخی، (لا)در (لا اُقسم) به معنای نافیه هم باشد، و معنای آن این باشد، که:(به این شهر سوگند نمیخورم) باز معنای ناسازگاری و ناهماهنگی از دو آیه بدست نمیآید؛ چون سوگند نخوردن گاهی به خاطر آن است که ارزش و اهمیت آن خیلی بالا و والاست، و لذا به خاطر اهمیت و ارزش آن سوگند نمیخورد، در محاوره نیز گاهی چنین میگویند. شخصی که خیلی به دوستش عشق میورزد و به وی احترام میگذارد، میگوید: (به جان شما سوگند نمیخورم) به جان خودم سوگند) فلان مسأله چنین است. گاهی هم (سوگند نخوردن به خاطر آن است که طرف مقابل از درک درستی برخوردار نیست، و لیاقت برای سوگند ندارد. به هر تقدیر بین دو آیه هیچگونه ناسازگاری و ناهماهنگی وجود ندارد و آیات دیگر هم در این راستا وجود دارد، که در یک جمعبندی و تفسیر آیه به آیه، هماهنگی و سازگاری زیبا بین دو آیه و آیات دیگر در این راستا برقرار است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تفسیر هدایت؛ (ترجمه تفسیر من هدی القران)، گروهی از مترجمان، مشهد، آستان قدس، چاپ اول، 1377 ه ش، ج18، ص 194. 2. حسن الحدیث؛ علی اکبر قرشی، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، 1377 ه ش، ج12، ص 128. 3. من وحی القرآن؛ محمد حسین فضل الهی، بیروت، دارالملاک للطباعه و النشر، چاپ دوم، 1419 ه ق، ج24، ص260. 4. پرتوی از قرآن؛ محمود طالقانی، تهران، شرکت سهامی انتشار، چهارم، 1362 ه ش، ج4، ص 83. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . بلد / 1. [2] . تین / 3. [3] . طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد رازی، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ دوم، 1359، ج 27، ص 94. [4] . ظهیری، عباس، تجزیه و ترکیب و بلاغت قرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1379، ج 3، ص 351. [5] . مجمعالبیان، همان. [6] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، سید محمدباقر موسوی همدانی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم،1370، ج 20، ص 674. [7] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسری، چاپ دوم، 1378، ج 1، ص 77. [8] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نوزدهم، 1378، ج 27، ص 139. [9] . تفسیر المیزان، همان. [10] . بقره/ 126. [11] . ابراهیم/ 35. [12] . قرائتی، محسن، تفسیر نور، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ پنجم، 1376، ج 1، ص 255. [13] . بقره/ 126. [14] . انصاری، ابن هشام، مغنی اللبیب، قم، سیدالشهداء، چاپ سوم، 1378، ج 1، ص 313.
این که خداوند فرمود: «لا اقسم بهذا البلد»[1] با آیهی«و هذا البلد الامین»[2] سازگار نیست؟ «لااقسم بهذا البلد» یعنی «قسم به این شهر مقدس (مکه).»
در مورد (لا) بین مفسرین و ادیبان اختلاف است. برخی گفتهاند: (لا) صله است و معنایش (سوگند میخورم) است.[3] برخی دیگر گفتهاند: (لا) زائده است و مفید تأکید است، و این قول معروف و مشهور است. برخی احتمال دادهاند از نوع (لا)ی نافیه باشد.[4] به هر حال تمامی مفسرین، اتفاق نظر دارند بر این که، این سوگند، به (بلد حرام) است. و آن بلد حرام، مکه معظمه میباشد.[5] و آیهی بعدی هم آن را تأیید میکند. معنای آن این است که: (هر چند قسم لازم ندارد ولی) سوگند میخورم به این شهر، شهری که تو در آن اقامت داری. این تعبیر توجه میدهد به این که، مکه به خاطر اقامت آن جناب در آن و تولدش در آن شرافت یافته است.[6] خداوند سرّ سوگند به (بلد مکه) را، استقرار رسول اکرم صلی الله علیه و آله در آن اعلام داشته، و چنین فرموده است:[7] (اقسم بهذا البلد و انت حلٌّ بهذا البلد)
ترجمه و تفسیر کوتاهی از آیهی سوم از سورهی تین:
(و هذا البلد الامین) یعنی(قسم به این شهر اَمْن (مکه)) پس به طور مسلم، این آیه اشاره به سرزمین مکه دارد، سرزمینی که حتی در عصر جاهلیت به عنوان (منطقهی امن) و حرم خدا شمرده شده، و کسی در آن جا حق تعرّض به دیگری را نداشت، حتی مجرمان و قاتلان وقتی به آن سرزمین میرسیدند، در امنیت بودند. این سرزمین در اسلام اهمیت فوقالعادهای دارد، حیوانات، درختان، انسانها و ... در آن از امنیت خاصی برخوردار خواهند بود.[8] پس (هذا البلد الامین) همان مکه مشرفه است. بلد امینش خواند، چون امنیت یکی از خواصی است که برای حرم تشریع شده است، و هیچ جای دیگر دنیا چنین حکمی برایش تشریع نشده است، و این حرم سرزمینی است که خانهی کعبه در آن واقع شده و خدای تعالی دربارهی آن فرمود: (بلد امن). در چندین آیهی دیگر نیز از شهر مکه به عنوان (بلد امن) یاد کرده است.[9] میفرماید: ( (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، خانهی کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم.[10]) در جای دیگر میفرماید: ( (به یاد آورید) زمانی که ابراهیم علیه السلام گفت: پروردگارا! این شهر (مکه) را شهر امنی قرار ده؛ و من و فرزندانم را از پرستش بتها نگاه دار.)[11]
کعبه محلی است که همهی خداپرستان به سوی آن روی میآورند. کعبه محل بازگشت و میعادگاه همهی مردم است،میعادگاهی اَمن و مقدّس، زیرا ابراهیم علیه السلام از خداوند خواست که شهر مکه را محل امن قرار دهد:[12] (ربّ اجعل هذا بلداً امناً)[13] این بود تفسیر کوتاهی پیرامون دو آیهی مورد بحث.
اما جمعبندی و جواب: قول معروف و مشهور ادیبان و مفسرین، در مورد (لا) در آیهی (لا اُقسِمُ بهذا البلد)، این است که: (لا) به معنای زائده است و فایدهی آن تأکید کلام است.[14] لذا معنای آیه چنین است:(قسم به این شهر مقدس (مکه)) معنای آیهی دیگر یعنی: (و هذا البلد الامین) هم میشود: (قسم به این شهر (مکه).) از طرفی هم، همهی مفسرین به اتفاق (هذا البلد) را (مکهی معظمه) معنا کردهاند. بنابراین معنای هر دو آیه، کاملاً همسو و همگام است، و هیچ گونه ناسازگاری در دو آیه به چشم نمیخورد، و به ذهن نمیآید. تازه اگر به گفتهی برخی، (لا)در (لا اُقسم) به معنای نافیه هم باشد، و معنای آن این باشد، که:(به این شهر سوگند نمیخورم) باز معنای ناسازگاری و ناهماهنگی از دو آیه بدست نمیآید؛ چون سوگند نخوردن گاهی به خاطر آن است که ارزش و اهمیت آن خیلی بالا و والاست، و لذا به خاطر اهمیت و ارزش آن سوگند نمیخورد، در محاوره نیز گاهی چنین میگویند. شخصی که خیلی به دوستش عشق میورزد و به وی احترام میگذارد، میگوید: (به جان شما سوگند نمیخورم) به جان خودم سوگند) فلان مسأله چنین است. گاهی هم (سوگند نخوردن به خاطر آن است که طرف مقابل از درک درستی برخوردار نیست، و لیاقت برای سوگند ندارد.
به هر تقدیر بین دو آیه هیچگونه ناسازگاری و ناهماهنگی وجود ندارد و آیات دیگر هم در این راستا وجود دارد، که در یک جمعبندی و تفسیر آیه به آیه، هماهنگی و سازگاری زیبا بین دو آیه و آیات دیگر در این راستا برقرار است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر هدایت؛ (ترجمه تفسیر من هدی القران)، گروهی از مترجمان، مشهد، آستان قدس، چاپ اول، 1377 ه ش، ج18، ص 194.
2. حسن الحدیث؛ علی اکبر قرشی، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، 1377 ه ش، ج12، ص 128.
3. من وحی القرآن؛ محمد حسین فضل الهی، بیروت، دارالملاک للطباعه و النشر، چاپ دوم، 1419 ه ق، ج24، ص260.
4. پرتوی از قرآن؛ محمود طالقانی، تهران، شرکت سهامی انتشار، چهارم، 1362 ه ش، ج4، ص 83.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بلد / 1.
[2] . تین / 3.
[3] . طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد رازی، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ دوم، 1359، ج 27، ص 94.
[4] . ظهیری، عباس، تجزیه و ترکیب و بلاغت قرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1379، ج 3، ص 351.
[5] . مجمعالبیان، همان.
[6] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، سید محمدباقر موسوی همدانی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم،1370، ج 20، ص 674.
[7] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسری، چاپ دوم، 1378، ج 1، ص 77.
[8] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نوزدهم، 1378، ج 27، ص 139.
[9] . تفسیر المیزان، همان.
[10] . بقره/ 126.
[11] . ابراهیم/ 35.
[12] . قرائتی، محسن، تفسیر نور، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ پنجم، 1376، ج 1، ص 255.
[13] . بقره/ 126.
[14] . انصاری، ابن هشام، مغنی اللبیب، قم، سیدالشهداء، چاپ سوم، 1378، ج 1، ص 313.
- [سایر] مسئله وجوب اقامه نماز چگونه با مفاد آیه «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» سازگار است؟
- [سایر] آگاهی امام حسین علیهالسّلام از شهادتش در کربلا ، چگونه با آیه «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ» سازگار نیست؟
- [سایر] خداوند میفرماید: «... روزی طلبان را یکسان در کسب روزی گردانید.»[1] با وجود تساوی تلاشهای انسانها در کسب روزی، تفاوت درآمدها، ناشی از چیست؟
- [امام خمینی] آیا جایز است برای کسی که عمره تمتّع را در مکّه انجام داده و محلّ شده، از شهر مکه خارج شود: 1- برای زیارت غار حراء. 2- رفتن به عرفات و غیره؟
- [سایر] مگر نه این که کعبه خانه خداست و پیروان ادیان الهی دیگر نیز خدا را پرستش می کنند؟ مگر نه اینکه تعداد زیادی از پیامبران الهی در این شهر مقدس نماز خوانده و دفن گردیده اند؟ پس چرا فقط مسلمانان اجازه ورود به شهر مکه را دارند؟"
- [سایر] در کتاب (احقاق الحق) این حدیث آمده است: حضرت امیر المؤمنین علی(ع) فرمود: (إذا رأیتم الرایات السود فالزموا الأرض و لا تحرکوا أیدیکم و لا أرجلکم ثم یظهر قوم ضعفاء لا یُوبه لهم قلوبهم کزُبَر الحدید هم أصحاب الدولة لا یفون بعهد و لا میثاق یدعون إلی الحق و لیسوا من أهله أسماؤهم الکنی ونسبتهم القری حتی یختلفوا فیما بینهم ثم یؤتی الله الحق من یشاء...)؛ زمانی که پرچمهای سیاه را دیدید از جای خود حرکت نکنید – به این معنا که دعوت آنان باطل است و نباید به کمک آنان بشتابید – سپس قومی ضعیف ظاهر میشوند که قلبهایشان؛ مانند برادههای آهن سخت است، آنها وفادار به هیچ عهدی نیستند، به حق فرا میخوانند در حالی که از آن نیستند، اسامیشان، کنیه و نسبتهایشان از نام شهرها گرفته شده؛ تا اینکه در بین خود اختلاف نظر پیدا میکنند و خداوند اهل حق – هر کسی که بخواهد را ظاهر میسازد. چند سؤال درباره این حدیث: 1. آیا این حدیث تنها در کتاب (احقاق الحق) آمده است؟ 2. این حدیث، چه نوع حدیثی است؟ 3. آیا میتوان برای احادیث معصومین مصداق تعیین کرد؟ 4. آیا میتوان گفت این حدیث پیشگویی در مورد داعش است؟
- [سایر] خداوند طی ماههای آتی دو فرزند دختر به ما عنایت خواهد فرمود. چند سوال: 1. در انتخاب نام دچار مشکل شده ایم. علاقه من به اسامی و القاب فاطمه زهراست. لطفا کل اسامی و القاب ایشان را برایم بفرستید تا از بین آنها انتخاب کنیم. 2. نظر خودم هانیه و هما است.( با اینکه هما از اسامی مقدس نیست). البته معتقدم اسم کودک تأثیر به سزایی در شخصیت وی خواهد داشت. 3. روانشناسی کودکان دوقلو معضل بعدی ماست که نیاز به مطالعه داریم. آیا مطالب و رفرنسهای مفیدی در این موضوع خاص معرفی می کنید؟ بالاخره ممکن است یکی زیباتر از دیگری باشد و یا اختلافاتی با هم داشته باشند که نباید تبعیض قایل شد.
- [سایر] با سلام، محدّثین از امام علیّ (ع) حکایت کرده اند: روزی در جمع عدّه ای از اصحاب و یاران نشسته بودیم که حضرت رسول (ص) سؤال فرمود: بهترین چیز برای زن چیست؟ و هیچ یک از افراد جواب مناسبی برای آن نداشتند. هنگامی که من به منزل، نزد فاطمه (س) آمدم، موضوع را برای ایشان، مطرح کردم که امروز پیامبر خدا چنین سؤالی را بیان نموده است؟ حضرت فاطمه اظهار داشت: آیا هیچ کدام از اصحاب جواب آن را ندانستند؟ گفتم: خیر، کسی جوابی نداد. پس از او اظهار نمود: بهترین چیزی که برای زن سعادت بخش و مفید می باشد، آن است که مردی را نبیند و هیچ مرد نامحرمی نیز او را نبیند. امام علیّ (ع) افزود: چون شب فرا رسید، در جلسه ای با حضور اصحاب و رسول خدا (ص) مشارکت نموده و من گفتم: یا رسول اللّه، از ما سؤال کردی: چه چیزی برای زن بهتر است؟ اکنون جواب آن را آورده ام و آن این که بهترین چیز برای زن آن است که مردی را نبیند و هیچ مرد نامحرمی هم او را نبیند. حضرت رسول فرمود: چه کسی این پاسخ را گفته است؟ گفتم: فاطمه زهراء. حضرت فرمود: بلی، دخترم راست گفته است، همانا که او پاره تن من می باشد. (احقاق الحقّ: ج 25، ص 350، اعیان الشّیعة: ج 1، ص 322). آیا این حدیث درست است؟ سند درستی دارد؟ معنایش چیست؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، (تتریب) را توضیح دهید. 1. (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) أَنَّهُ کَانَ یُتَرِّبُ الْکِتَابَ وَ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ). 2. (عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ عَلِی بْنِ عَطِیةَ أَنَّهُ رَأَی کُتُباً لِأَبِی الْحَسَنِ مُتَرَّبَةً). 3. (عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیرِی فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ کانَ أَبُو الْحَسَنِ(ع) یُتَرِّبُ الْکِتَابَ). 4. (مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ فِی الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْوَرَّاقِ عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ دَارِمِ بْنِ قَبِیصَةَ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ(ع) عَنِ النَّبِی(ص) قَالَ بَاکِرُوا بِالْحَوَائِجِ فَإِنَّهَا مُیَسَّرَةٌ وَ تَرِّبُوا الْکِتَابَ فَإِنَّهُ أَنْجَحُ لِلْحَاجَةِ وَ اطْلُبُوا الْخَیْرَ عِنْدَ حِسَانِ الْوُجُوه).
- [سایر] سید ابن طاووس در کتاب (مهج الدعوات) دعایی آورده تحت عنوان دعای جامع و ثوابهای زیادی برای آن آورده است تا جایی که مینویسد پیامبر فرمود: (به حق کسی که مرا به راستی به پیغمبری فرستاد هر کس این دعا را بخواند و بخوابد و حال آنکه همه گناهان کبیره را مرتکب شده باشد پس بمیرد، آن شخص شهید راه خدا خواهد بود و اگر چه بیتوبه بمیرد(دقت شود) که خدای تعالی او را و اهل بیت او را و پدر و مادر او را و مؤذن مسجد و پیش نمازی را که در آن مسجد با آن شخص نماز بجا میآورد به عفو و رحمت خود میآمرزد). حال با توجه به اینکه سید در مقدمه کتابش مینویسد من دعاهای معتبر را در این کتاب آوردهام و از این دست دعاها و ثوابهای بیحد و حصر در آن کتاب آورده؛ آیا این روایات با قرآن و مبانی دینی سازگار است؟ آیا آیاتی مانند (فمن یعمل ...) و (انا یتقبل الله من المتقین) اینگونه روایات را بر میتابد؟ آیا با هدف خلقت و مبانی فلسفی و معرفت النفسی که هر عمل ما نقشی در نفس ما باقی خواهد گذاشت و هزاران مطالب دیگر این احادیث سازگار است و آیا باعث تجرّی نمیشود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی با شرایط زیر قسم یاد کند باید به قسم خود عمل نماید و گرنه کفاره دارد: 1 کسی که قسم یاد می کند باید بالغ و عاقل باشد و اگر درباره مال خود قسم می خورد باید سفیه نباشد، همچنین حاکم شرع او را از تصرف در اموالش منع نکرده باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد، بنابراین قسم خوردن بچه و دیوانه و کسی که مجبورش کرده اند درست نیست، همچنین اگر در حال عصبانی بودن بدون اراده و قصد قسم بخورد. 2 کاری را که برای انجام آن قسم می خورد باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قسم بر ترک آن می خورد واجب و مستحب نباشد و اگر برای انجام کار مباحی قسم می خورد باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد، همچنین اگر قسم برای ترک کار مباحی می خورد باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد. 3 به یکی از نامهای خداوند قسم یاد کند خواه نامی باشد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود، مانند (خدا) و (الله) یا نامی که به غیر او نیز گفته می شود، ولی از قرائن معلوم است که مقصودش خداست، بلکه اگر به نامهایی قسم یاد کند که بدون قرینه خدا به نظر نمی آید ولی او قصد خدا را کند بنابر احتیاط واجب باید به آن قسم عمل کند. 4 قسم را باید به زبان بیاورد، بنابراین اگر در قلبش بگذراند کافی نیست و در کتابت و نوشتن احتیاط، عمل به آن است، ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است. 5 عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد ولی بعداً عاجز شود یا مشقت شدید داشته باشد از همان وقت که چنین شده قسم او به هم می خورد.
- [آیت الله اردبیلی] خانه کعبه که در مکه معظّمه میباشد قبله است و باید روبروی آن نماز خواند، ولی کسی که از آن دور است، اگر به نحوی بایستد که بگویند رو به قبله نماز میخواند، کافی است. اعمال دیگری مانند سربریدن حیوانات که باید رو به قبله انجام گیرند نیز همین حکم را دارند. =============================================================================== 1 انبیاء(21):87 و 88. 2 انعام(6):59.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سید بودن سادات از راههای زیر ثابت می شود: 1 دو نفر عادل سید بودن او را تصدیق کند (یک نفر نیز کافی است). 2 در شهر و منطقه خود مشهور باشد که سید است، خواه این شهرت سبب یقین شود یا گمان.
- [آیت الله سیستانی] قسَم چند شرط دارد : اول : کسی که قسَم میخورد باید بالغ و عاقل باشد ، و از روی قصد و اختیار قسَم بخورد ، پس قسَم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کردهاند درست نیست ، و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد یا بی اختیار قسَم بخورد . دوم : کاری را که برای آن قسَم میخورد باید حرام یا مکروه نباشد ، و کاری را که قسَم میخورد ترک کند ، باید واجب یا مستحب نباشد ، و اگر قسَم بخورد کار مباحی را بجا آورد یا ترک کند ، چنانچه آن فعل یا ترک از نظر عقلا رجحان داشته باشد ، یا برای شخص او مصلحتی دنیوی داشته باشد ، قسَمش صحیح است . سوم : به یکی از اسمهای خداوند عالم قسَم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمیشود ، مانند خدا ، و اللّه ، یا خدا را به صفات و افعالی یاد کند که مخصوص اوست مثلاً بگوید : قسم به آن کسی که آسمانها و زمین را آفرید ، و نیز اگر به اسمی قسَم بخورد که به غیر خدا هم میگویند ، ولی بقدری به خدا گفته میشود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید ، ذات مقدس حق در نظر میآید ، مثل آنکه به خالق و رازق قسَم بخورد ، صحیح است ، بلکه اگر به اسمی قسَم بخورد که فقط در مقام قسَم خوردن ذات حق از آن به نظر میآید ، مثل سمیع و بصیر باز هم قَسمش صحیح است . چهارم : قسَم را به زبان بیاورد ، ولی آدم لال اگر با اشاره قسَم بخورد صحیح است ، و کسی که قادر بر تکلم نیست ، اگر بنویسد و آن را در قلبش قصد کند کافی است ، بلکه قادر بر تکلم نیز اگر بنویسد بنابر احتیاط واجب ، باید به آن عمل کند . پنجم : عمل کردن به قسَم برای او ممکن باشد ، و اگر موقعی که قسَم میخورد ممکن نباشد و بعداً ممکن شود ، کافی است ، و اگر موقعی که قسَم میخورد ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود ، از وقتی که عاجز میشود قسَم او بهم میخورد ، و همچنین است اگر بقدری مشقت پیدا کند که نشود آن را تحمل کرد ، و این عجز اگر به اختیار او باشد ، یا بدون اختیار ولی او در تأخیر از زمان قدرت عذری نداشته باشد ، گناه کرده و کفاره واجب است .
- [آیت الله مظاهری] پیش از داخل شدن در حرم مکّه، شهر مکّه، مسجد الحرام، کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه، مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم و حرم امامانعلیهم السلام، مستحب است انسان غسل کند، و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود یک غسل کافی است، و کسی که میخواهد در یک روز داخل حرم مکّه و مسجدالحرام و کعبه شود، اگر به نیّت همه یک غسل کند کافی است. و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم شود، یک غسل برای همه کفایت میکند و برای زیارت پیغمبر و امامان از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سیّد الشهداءعلیه السلام مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسلهایی را که در این مسئله گفته شد به جا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل مینماید مثلاً بخوابد، غسل او تا یک شبانه روز باطل نمیشود ولی برای نماز و مانند آن باید وضو بگیرد. _______ 1) شهادت میدهم بر اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست، و بر اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده خداوند و پیامبر اوست. خداوندا درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا از توبه کنندگان و پاکان قرار ده.
- [آیت الله جوادی آملی] .استثنائات هزینه های شخص و عائله او از درآمد کسب دو بخش دارند : 1 .هزینههای رایج ; مانند خوراک روزانه، پوشاک و مسکن متعارف. 2 .هزینههای غیر روزانه که شارع مقدّس, آن را واجب کرده باشد ; مانند سفر حج واجب، کفاره روزه و قسم، دیه و مانند آن ; همچنین اموری که انجام دادن آن ها مستحب باشد, مانند زیارت مشاهد مشرفه، عمره، صدقات مستحب یا انجام دادن آنها مباح باشد، مانند هدیه و مهمانی و سفرهای تفریحی و مانند آن که این امور مباح باید مطابق شأن او باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] پیش از داخل شدن در حرم مکه، شهر مکه، مسجدالحرام، خانه کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه و مسجد پیغمبر و حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است انسان غسل کند و اگر در یک روز چند مرتبه مشرّف شود یک غسل کافی است و کسی که می خواهد در یک روز داخل حرم مکه و مسجدالحرام و خانه کعبه شود، اگر به نیت همه یک غسل کند کافی است. و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)شود، یک غسل برای همه کفایت می کند و برای زیارت پیغمبر و امامان از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سیدالشّهداء(علیه السلام) مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسلهایی را که در این مسأله گفته شد بجا آورد و بعد کاری که وضو را باطل می نماید مرتکب شود مثلاً بخوابد، غسل او باطل می شود و مستحب است دوباره غسل را به جا آورد.
- [امام خمینی] پیش از داخل شدن در حرم مکه شهر مکه مسجدالحرام خانه کعبه حرم مدینه شهر مدینه مسجد پیغمبر مستحب است انسان غسل کند و برای داخل شدن در حرم امامان علیهم السلام رجاءا غسل کند و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود یک غسل کافی است و کسی که می خواهد در یک روز داخل حرم مکه و مسجدالحرام و خانه کعبه شود اگر به نیت همه یک غسل کند کافی است و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله شود یک غسل برای همه کفایت می کند و برای زیارت پیغمبر و امامان از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصا سفر زیارت حضرت سیدالشهداء علیه السلام مستحب است انسان غسل کند و اگریکی از غسلهایی را که در این مساله گفته شد بجا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل می نماید مثلا بخوابد غسل او باطل می شود و مستحب است دوباره غسل را بجاآورد.
- [آیت الله اردبیلی] برای داخل شدن در حرم مکه، شهر مکه، خانه کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه و مسجد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، مستحب است انسان غسل کند و برای صِرف داخل شدن در مسجدالحرام و حرم امامان علیهمالسلام نیز میتواند به قصد رجاء غسل کند و اگر در یک روز چند مرتبه مشرّف شود، یک غسل کافی است و کسی که میخواهد در یک روز داخل حرم مکه و مسجدالحرام و خانه کعبه شود، اگر به نیّت همه یک غسل کند کافی است و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شود، یک غسل برای همه کفایت میکند و برای زیارت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امامان علیهمالسلام از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند و همچنین برای توبه و برای نشاط به جهت عبادت و برای به سفر رفتن، خصوصا سفر زیارت حضرت سیدالشهداء علیهالسلام ، مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسلهایی را که در این مسأله گفته شد بجا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل میکند مثلاً بخوابد غسل او باطل میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسل کردن برای وارد شدن در مکانهای مقدس به امید ثواب پروردگار مستحب است، از جمله برای داخل شدن در مکه و مدینه، یا برای داخل شدن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و همچنین حرم امامان(علیهم السلام) و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود یک غسل کافی است و اگر کسی می خواهد در یک روز داخل مکه شود و به مسجد الحرام رود، یا داخل شهر مدینه شود و به مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)برود، یک غسل به نیت همه کفایت می کند. همچنین مستحب است غسل برای زیارت پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله) یا امامان از دور یا نزدیک و برای نشاط عبادت و رفتن به سفر به قصد رجاء.